یوم التوپ؛ روزی که مجلس را به توپ بستند/ سر روزنامهنگار بالای دار/ یادآر زِ شمع مرده یادآر...
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۵۲۱۶۸
دوم تیر یادآور یکی از مهمترین و به تعبیر درستتر عبرتآموزترین ایام و مناسبتهای تاریخ ایران است. چرا که ۱۱۵ سال قبل در دوم تیر ۱۲۸۷ خورشیدی، مجلس شورای ملی به عنوان نماد مشروطیت به توپ بسته شد. پادشاه اراده کرده بود عقربههای زمان را به عقب بازگرداند حال آن که به گفته آرتور کوستلر در دههها بعد آگاهی را نمیتوان بازپس گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش عصر ایران، دو سال قبل از آن و در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان مشروطه را امضا کرده و پس از آن ایرانیان، صاحب مجلس و پارلمان شده بودند آن هم در سرزمینی با تاریخی درازدامن از استبداد فردی و با این پیشینه: چه فرمان یزدان چه فرمان شاه. از این پس قرار بود قانون جای فرمان را بگیرد و بدین منظور مجلس شورای ملی شکل گرفت تا تمام قدرت از آنِ پادشاه نباشد و نتواند علیالاطلاق آن را اعمال کند بلکه مشروط باشد به قانون و قانون هم در مجلس تصویب میشود. به توپ بستن مجلس شورش فرمان علیه قانون بود و برنتافتن اراده جمع از جانب فرد و نپذیرفتن مشورت و شراکت چرا که در فرهنگ این سرزمین حکم شاه همان قانون بوده و حال باید همان شاه به مصوبات نمایندگان ملت (رعیت) تن میداد.
مظفرالدین شاه اندک زمانی پس از امضای مشروطه چشم از جهان بسته و ولیعهد او محمدعلی میرزا با روحیه استبدادی که شراکت غیر در قدرت را برنمیتافت بر تخت سلطنت نشسته بود و از تأیید شیخ فضلالله نوری هم برخوردار شد که مشروطه را مشئومه میدانست. (در کتابهای درسی البته به فرزندان ما میگویند او حامی مشروطۀ مشروعه بود نه مشئومه).
محمد علی شاه که تحمل مجلس و روزنامه و صحبت غیر را نداشت بر آن شد بساط استبداد را دوباره بگستراند. پس در دوم تیر ۱۲۸۷ به کلنل ولادیمیر لیاخوف فرمانده روس بریگاد قزاق دستور داد مجلس را به توپ ببندد. او هم چنین کرد تا همگان بدانند مشروطه بیمشروطه و در بر همان پاشنه میچرخد که پیش از مشروطه میچرخید!
مشهور است که محمد علی شاه بعد از شنیدن خبر اتمام عملیات و حین صرف ناهار احساس آسودگی کرد و گفت دیگر لازم نیست برای هر کاری که میخواهیم انجام دهیم و در شأن مقام سلطنت است از مشهدی باقر بقال وکیل اجازه بگیریم و بر اسم مشهدی باقر وکیل توقف و آن را تکرار میکرد و قاهقاه میخندید. (وکلای مجلس اول را صنوف مختلف انتخاب میکردند و بسیار هم مردمی بودند تا جایی که سفیر بریتانیا هم از ترکیب آن شگفتزده شده بود که تا چه حد به خواست و اراده مردم نزدیکاند).
از این روز به عنوان «یومالتوپ» - یا یومالتوب- هم یاد میکنند که آشکار است به لحاظ دستوری درست نیست (توپ، ال نمیگیرد و تبدیل "پ" به "ب" هم مشکل را حل نمیکند! / قابل توجه منتقدان ممنوعالکار). اما نه محمدعلی شاه و نه مشروطهخواهان به دستور زبان نمیاندیشیدند بلکه به دستوری میاندیشیدند که آرمان مشروطه را میخواست بر باد دهد و برای آن که نشان دهد قصد ندارد کوتاه بیاید همانشب یا بامداد روز بعد و در مقابل چشمان محمدعلی شاه دو رجل برجسته - میرزا جهانگیرخان شیرازی و ملکالمتکلمین- را در باغشاه بر دار کردند. اولی روزنامهنگاری بسیار مشهور بود که به خاطر روزنامهاش خود نیز به صور اسرافیل شهرت داشت.
این روزنامه محمدعلی شاه را از اِعمال استبداد برحذرمیداشت و او را نصیحت میکرد و لوگو یا نامواره آن هم فرشتۀ اسرافیل بود با شعاری در دست: حُریت، مساوات، اخوّت.
صور اسرافیل اسمی به واقع با مسما بود، چون به راستی شیپور آزادیخواهی شد و شخصیتی، چون علیاکبر دهخدا هم در آن مینوشت (ستون چرند و پرند).
روزنامه، اما در پی به توپ بستن مجلس شورای ملی و اعدام میرزا جهانگیر خان بسته شد و دهخدا هم به سوییس رفت تا انتشار آن را ادامه دهد و خبر دار زدن میرزا جهانگیر خان را که شنید بسیار مغموم شد و یکی از مشهورترین اشعار خود را در این باره سرود که ضربالمثل شده است: یاد آر ز شمع مرده یاد آر...
احمد کسروی در کتاب «تاریخ مشروطه ایران» درباره روز واقعه نوشته است:
"امروز در شهر همچنان آزادی خواهان را جستوجو میکردند و هر که را مییافتند دستگیر میکردند و به باغشاه میبردند. از آنسو ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان را بی آن که بازپرسی کنند یا به داوری کشند نابود کردند. میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل هنگام طناب انداختن با گفتن "زنده باد مشروطه" به زمین اشاره کرد و گفت:ای خاک! ما برای تو کشته شدیم. "
دوران استبداد محمدعلی شاه قاجار خوش بختانه کوتاه بود -و به همین خاطر به استبداد صغیر شهرت یافته- و تهران فتح شد و مشروطه خواهان بازپس گرفتند و شاه را هم تبعید کردند تا در بندری در اوکراین امروزی روزگار بگذراند و بعد به خاطر وقوع انقلاب در روسیه ناگزیر شد به ایتالیا برود و در همان تبعید مُرد. چنان که جانشین او احمد شاه و حتی دو پادشاه سلسله بعدی هر چهار در تبعید چشم از جهان بستند.
به توپ بستن مجلس به لحاظ فیزیکی دیگر تکرار نشد، اما طی سالهای بعد هر گاه مجلس تهدید یا تحدید شده نام لیاخوف به میان آمده است.
با این که دوم تیر ۱۲۸۷ خیلی به ما نزدیک است (در قیاس با وقایع صدها سال قبلتر)، ولی جزییات آن را چهبسا خیلیها ندانند و دغدغه صدا و سیمای قبل جبلی هم نبود چه رسد به حالا و غالب مردمان اگر هم نامی از آن بشناسند اسم ضدقهرمان داستان است: لیاوخوف روس که فرماندار نظامی تهران هم شد و نه نام قهرمان آن: میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل.
او برای روزنامه خود از نام و طرح شیپور استفاده کرده بود، چون هدف از مشروطه بیداری بود و شیپور هم نمود و نماد بیداری است. دههها بعد شاعری که روزنامهنگار هم بود در توصیف رویکرد شاعرانه خود گفت شعر من شیپور است نه لالایی و از این رو جا دارد وقتی از دوم تیر ۱۲۸۷ یاد میکنیم به شیپور بیشتر اشاره کنیم تا توپ. چرا که همین شیپورهای آزادی بود که محمدعلی شاه مستبد را از تخت برانداخت اگرچه از بداقبالی همیشگی ایرانیان آرمانها قافیه را به واقعیت میبازند و وقایع بعدی با جنگ جهانگیر اول هم زمان شد.
چرا بداقبالی؟ چون با شعله ور شدن آتش جنگ شیرازه امور گسست و اولویت مردمان دیگر آزادی و عدالت نبود بلکه معیشت و امنیت بود و در مطالبه این دو فقره در سال پایانی قرن یک فرمانده دیگر قزاق قدرت را در دست گرفت و جالب اینکه این بار نه در جبهه مقابل که یک روزنامهدار و روزنامهنگار هم دست او بود: سید ضیاءالدین طباطبایی و اگرچه دست به بازداشت و توقیف زدند، اما چون محمدعلی شاه عمل نکردند و استبداد او در سالها بعد از جنسی دیگر و با توجیه رفاه و امنیت رخ نمود.
باری، هیچ شعری و هیچ روایتی به اندازه آنچه علامه فقید علیاکبر دهخدا دربارۀ جهانگیر خان شیرازی سروده گویای آن موقعیت نیست و خود درباره چرای و چگونگی این سرایش درخشان نوشته است:
"شبی مرحوم میرزا جهانگیر خان را به خواب دیدم. در جامۀ سپید (که عادتاً در تهران در برداشت) و به من گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد؟» من از این عبارت چنین فهمیدم که میگوید: «چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشتهای؟» و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: یاد آر ز شمع مرده یاد آر! در این حال بیدار شدم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم و فردا گفتههای شب را تصحیح کرده و دو قطعۀ دیگر به آن افزودم. "ای مرغِ سحر! چو این شبِ تار
بگذاشت ز سر، سیاهکاری،
وز نفحۀ روحبخشِ اسحار
رفت از سرِ خفتگان، خماری.
بگشود گره ز زلفِ زرتار
محبوبۀ نیلگونْ عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمنِ زشتخو، حصاری
یادآر زِ شمعِ مرده! یادآر!
منبع: فرارو
کلیدواژه: محمدعلی شاه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل میرزا جهانگیر خان محمد علی شاه صور اسرافیل یاد آر ز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۲۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشتازی خاندانهای نصفجهان؛ از تحریم تنباکو تا رهایی از وابستگی غرب در دوران مشروطه
اصفهان همواره مهد اولینها بوده و بر این اساس بسیاری در این خطه حضور داشتند که اولینها را رقم زدند و پیشقراول مسیری بودند که تا امروز و پس از گذشت قرنها ادامهدار بوده، از پیشگامی در نهضت تنباکو تا تلاش برای رهایی از وابستگی به غرب آن هم در زمانی که شاید این مفاهیم، رواج چندانی نداشته است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، اصفهان و نصفجهان همواره مهد اولینها بوده و بر این اساس بسیاری در این خطه حضور داشتند که اولینها را رقم زدند و پیشقراول مسیری بودند که تا امروز و پس از گذشت قرنها ادامهدار بوده است؛ بهعنوان مثال پیش از موضوع نهضت تنباکو سیاست فهم احساس خطر کردند و بر همین اساس اولین شخصی که متوجه خطر این موضوع شد، آقانجفی از علمای سرشناس اصفهان بود؛ راهکار او این بود که فتوا دهد و خریدوفروش تنباکو را برای مردم حرام اعلام کند.
بر این اساس بسیاری از ما نام خاندانهای فراوانی از جمله آقانجفی، امین، کلباسی، اژهای و… را شنیدیم که نقشآفرینی فراوانی در تاریخ این شهر داشتهاند و بر همین اساس محمود فروزبخش نویسنده و اصفهانپژوه به خبرنگار ایمنا اظهار کرد: مهمترین خاندان علمی اصفهان خاندان نجفی است که از شیخ محمدتقی رازی استاد میرزای شیرازی آغاز میشود.
وی با بیان اینکه پسر او محمدباقر نجفی است که رئیس حوزه علمیه اصفهان بوده و فرزندانش نیز آقانجفی، شیخ محمدحسین، حاج آقا نورالله و شیخ جمال هستند، افزود: آقا نجفی زعیم حوزه اصفهان بود که اولین فتوای تحریم تنباکو در اصفهان را داد، همچنین مبارزه با بهائیت را در دستورکار داشته است.
این نویسنده و اصفهانپژوه تصریح کرد: شیخ محمد حسین نیز در نجف فوت میکند و پسر او شیخ محمدرضا است که استاد امام خمینی (ره) و نویسنده کتاب نقد فلسفه داروین و نگهدارنده حوزه علمیه در زمان اختناق رضاشاه است؛ حاجآقا نورالله نیز رهبر مشروطهخواهان اصفهان بود که خانه او امروزه خانه مشروطه نام گرفته و کتابی بهنام مقیم و مسافر دارد و در آن به زبان رمان از مشروطه دفاع کرده است.
فروزبخش با اشاره به اقدامات حاجآقا نورالله نجفی گفت: تأسیس بیمارستان خورشید، انجمن صفاخانه، شرکت اسلامیه (شرکت اسلامیه شرکتی سهامی عام و یکی از اولین و مهمترین کارخانههایی بود که در دوران مشروطه در ایران با هدف تأمین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مقابله با وابستگی به خارج، با تلاش و حمایت اغلب بازرگانان و علمای اصفهان و شیراز و کاشان، به ویژه آقا نجفی اصفهانی و نورالله نجفی اصفهانی در فروردین ۱۲۷۸ تأسیس شد.) و حمایت از مدارس و روزنامهها از اقدامات حاجآقا نورالله بوده که ریاست شرکت اسلامیه به عهده کازرونی بوده و از سویی جمعی از تجار و روحانیون به این نتیجه رسیدند از پارچه داخلی حمایت کرده و آن به اقصی نقاط جهان توزیع کنند.
وی با بیان اینکه شیخ جمال نیز مشروطهخواه بود که به تهران تبعید شد و آنجا همراه با شهید مدرس از مخالفان رضاشاه بود، خاطرنشان کد: یکی دیگر از خاندانهای مطرح، خاندان کلباسی است که افراد علمی زیادی دارند اما در مسائل سیاسی نبودند؛ رأس این خاندان محمدابراهیم کلباسی بود که مزار او پشت مسجد حکیم است و به زهد و تقوا شناخته میشود در واقع حاجی کلباسی و سید شفتی احیاکننده حوزه علمیه اصفهان در اوایل دوران قاجار بودند.
این نویسنده و اصفهانپژوه یادآور شد: از دیگر خاندانهای مطرح نیز خاندان اژهای هستند که شخصیت معروفشان ملاعلیاکبر اژهای است که فتوای جهاد با روس را دارد و از دیگر شخصیتهایشان نیز میرزا علیاکبر اژهای است که در بحث تحریم تنباکو به آقانجفی کمک کرد..
فروزبخش با بیان اینکه خاندان امین، مجلسی، درچهای، روضاتی، چهارسوقی، فشارکی، خاتونآبادی، خراسانی، بهشتی، صدر و شفتی از دیگر خاندانهای فعال در عرصه علمی هستند، عنوان کرد: همراهی پدر و همسر بانو امین و ساخت بیمارستان امین از نکات قابل توجه است.
به گزارش ایمنا، علمای ایرانی و خصوصاً اصفهانی با جایگاه ویژه خود در تاریخسازی، مدنیت، هنر و سیاست، فرهنگساز و شاخه اصلی درخت انسانیت شناخته میشوند؛ در واقع باید گفت این پیشگامان تاریخ و تمدن در جایجای تاریخ، چه با حضور مستقیم خود و چه از طریق تربیت شاگردان همواره شاخص، والا و گرامی بودهاند اما آنگونه که باید و شاید، به معرفی آنها نپرداختهایم و لازم است با سرلوحه قرار دادن تاریخ و تمدن خود، الگویی به عظمت تاریخ این دیار برای نسل جدید ارائه کنیم.
کد خبر 748194